هیبت ویس
هیبت ویس

هیبت ویس

دلم می خواد هر لحظه تجربه ش کنم

امروز ی حس خیلی خوب  داشتم از اون حسای خاص که همش منتظر یه خبر و یه اتفاق خوبی


 همون خبرای خوبی که با اتفاق افتادنش فکر می کنم به نصف اهداف می رسم..


و این یعنی من امیدوارم تا حالا اینقدر امیدواری یه جا ندیده بودم


 امیدواری حس خیلی خوبیه پس چرا تا به حال اینقدر خوب و عمیق تجربش نکرده بودم


 همش فکر می کردم امیدوارم اما من بلد نبودم چطوری امیدوار باشم


 تو امیدواری اصلا خبری از غم  و از احساسای بد نیست 


 تو امیدواری تو  می رسی  به اون چیزایی که می خوای و اینو خیلی روشن و شفاف می بینی 


از امروز به بعد دلم می خواد هر لحظه امیدوار باشم و هر لحظه تجربش کنم ...





عیدتون بی شماار مبااارک

دیشب  یه سَری به اینجا زدم و خواستم وبمو به روز کنم  


 گفتم اول برم به دوستای گلم سر بزنم تا رفتم وب , یه کار پیش اومد منم  بدون کامنت گذاشتن اومدم بیرون دوباره اومدم وبش تا خواستم کامنت بذارم  داداشی اومد خونه    منم دیگه بیخیال شدم یعنی نمی شد دیگه کسی خونه می یاد بری تو فضای مجازی 


خلاصه همین الان از خونه بابام اینا اومدیم ,امشب هم که برادر شوهرم از شمال کشور مهمان ما هستند  خیلی هم خسته م و خوابم میاد آخه دیشب دیر خوابیدم صبحم زود بیدار شدم 


خواستم بگم سرم فعلا شلوغه سَرم که خلوت شد (خخخخ)نه بابا منظور از خلوت شدن سر کچلی نیست  میدونم متوجه منظورم شدین خواستم یکم  نوشته هامو از حالت خستگی در بیارم 


راستی عیدتون خیلی خیلی و بی شمار مباااااارک

ضد زنگ زدم :)

 فعلا  ضد زنگی زدیم به ویس نوشتمون   و  نتیجه ش  شد  اینایی که در ادامه می خونید


  امروزرفتیم بازار  چون اول صبح بود و ما جزو اولین مشتریا به حساب میومدیم  از هر کی خرید م کردیم کلی بسم الله و صلوات و ذکر حواله بارش می کرد  و در آخر هم با چه ذوقی اولین دشتشون رو از ما دریافت میکردند چه حس خوبی داشتم که با نام خدا و ذکر مشتریشون رو راه میندازن و کلی هم تو دلم برای  اینکه کارو بارشون پر رونق بشه  دعا میکردم خوشبختانه  به قول معروف دستمونم خوب بود و همون لحظه چن تا مشتری براشون اومد  ..


+هر کاری رو که با نام و یاد  خدا انجام بدیم حتما نتیجه خوبی  داره..

ویس نوشتم زنگ زده

بعد از مدتها دست به کیبورد شدم تا اینجا رو از سکوت در بیارم .

.خدایی خیلی سوت و کور شده نه رفتی نه آمدی


اینروزا  ویس نوشتم زنگ زده هر چیم زور بزنم تا از این حالت در بیاد نمیاد

 باید خودش بخواد تا بیاد ..


البته سکوت اینجا رو دوست دارم وقتی از شلوغیا خسته میشم یاد اینجا میفتم 

 و عجیب آروم میشم 


شبتون آروم 







من هنوز امیدوارم

 دوس دارم  گاهی بغلش کنم و ببوسمش


 گاهی نوازشش کنم وگاهی تپیدن قلبمو بیرون بدنم حس کنم


  گاهی که نگام میکنه دلم بلرزه و خدارو از ته دل بخاطر داشتنش شکر کنم


 گاهی دلم ی معجزه میخواد از اون معجزه هایی که واسه اونایی اتفاق میفته که باورش دارن


 من معجزه رو باور دارم ومنتظر وقوع معجزه م


خدایا نگام کن من هنو امیدوارم