هیبت ویس
هیبت ویس

هیبت ویس

عاشق که باشی


 وقتی  با دستام لمسشون کردم بیشتر از همیشه فهمیدم که چقدر تو  این مدت بدون اونا  بم سخت گذشت..


 وقتی عاشق ی  چیزی باشی 


 حاضری به خاطرش تمام خستگیا تو یادت بره و اونقدر بری تا بهش برسی


مثل  عشقی که بین من و  یارِ مهربانم هست


لمس کتابا تو قفسه کتابخونه حالمو خیلی عوض کرد 

دیروز با وجود تموم خستگیام حاضر شدم فرسنگها برم تا بهش برسم..


 همیشه چند تا کتاب تو قفسه کتاب خونه انتظارمو میکشن که برم و بخونمشون 

 اما با وضعیتی که  داشتم نمیشد زود به زود برم کتابخونه


 اما  از این به بعدمی خوام زود به زود به یار مهربانم سر بزنم 


نظرات 2 + ارسال نظر
faeze سه‌شنبه 18 آبان 1395 ساعت 15:50 http://faezehh.blogfa.com

ممنونم ازت :)

خواهش

banooye bahar یکشنبه 23 آبان 1395 ساعت 13:47 http://khaterateman95.blogsky.com

با کدوم وضعیت؟:)))من دارم به یه چیزایی بو میبرم:))
ویارتم باحاله مثه خودت :دی

باریکلا حس بویایی:))

ویار..
یعنی فک کردی من باردارم آره درسته همینه ؟؟


واای خدای من با حالی از خودت عشقول :))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.