هیبت ویس
هیبت ویس

هیبت ویس

مرغ دوتا عاشق

دو تا مرغ عشق (در اینجا مراد یک عدد زن و یک عدد مرد می باشد)زیر آسمون شب باهم قدم میزدند البته یکی از اون مرغ عشقا یکم گرفته بود و پکر


اون یکی مرغ عشقه میخواست کاری کنه که این غم ا ز دل عشقش بیرون بیاد  میخواست یه جمله بگه که هر کاری کرد یادش نیومد و گفت:عزیزم بیا مثل مرغ دوتا عاشق با هم جیک جیک کنیم


مرغ عشق پکره رو میگین خخخخخخخخخخ


مرغ عشق مهربون رو میگین آخ ببخش عزیزم  منظورم مث دو تا مرغ عشق بود


دوتایی رو میگین خخخخخخخخ


و این گونه شد که دوتا مرغ عشق باهم جیک جیکنان بهتره بگم خخخخخخخکنان زیر آسمون خدا  به راهشان ادامه دادند و رفتن



(((داستان مرغ دو تا عاشق اثر ویس))))

نظرات 2 + ارسال نظر
علیرضا چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 01:44 http://www.streetboy.blogsky.com

به به افرین نگفته بودی داستان نویسی هم میکنی

نگفتیم که ریا نشه

[ بدون نام ] چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 16:15

سلام
چطوری دوستم؟
مطلبت خعلی باحال بود
لایک

سلااااام

من خوبم مرسی

تشکر شما کجایی چن وقت نیستی آپم نمیکنی خوشحال شدم بازم بیا خوشحالتر میشم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.