دیشب شب قدر بود خیلیا تا صبح بیدار بودن قرآن میخوندن ونماز ودعا خیلیا تا صبح بیدار بودن وحاجتاشونو از خدا میخواستن خیلیا دعا میکردن مشکلاتشون حل شه وخیلیا اصلا مشکلی داشتن یا نداشتن خلاصش این بود که تخت گرفتن خوابیدن
وخیلیا تا صبح الهی العفو گفتن و صبح به بندهی خدا دهن کجی کردن
یارو یه چیزیش میشه
هیچی حالیش نیست
یارو هر چی که هست بنده همون خداییه که ازش دم میزنی خدا بندههاشو دوست داره و مخالف هر توهین و تحقیریه حالا هر چی دلتون میخواد تو دلتون در مورد بندههاش قضاوت کنین شاید اعمالتون بالاتر از اون بندهاست
الله اعلم
از قدیم که بیراه نگفتن حالا هر چی بلاخره گفتن یا نگفتن
رمضان آمد ماه تازه شدن دلها..
ماهی که خدا همه را میهمان کرده بر خوان کرمش..
ماهی که دیگرمن من نیستم.
تو هم تو نیستی
من و تو ما میشویم.
ماهی که دیگر قطره قطره نیست.
قطره قطرهها جمع میشود میشود دریا..
ماهی که کینهها به دوستی و دوستیها به عشق مبدل میشود رمضان است.
بیاییم قدر بدانیم لحظه لحظههای این ماه عزیز را.
از تمام گرسنگیها و تشنگیها درس بگیریم.
و بدانیم پشت هر سختی قطعا آسایشی است.
طاعات قبول و التماس دعا
گاهی بدون هیچ دلیلی احساس تنهایی و غم میکنی
دوروبرت شلوغ است و یا کسی رو داری و اونقدر شادی که همه فکر میکنند و با خودشان میگویند خوش به حالش چقدر خوشبخت و بیغم است وآن وقت میخواهند مانع خوشیت شوند آنقدر در حقت بد میکنند تا اینکه اشکت را در بیاورند و دلشان خنک شود..
آنها نمیدانند دلی را میآزارند که درونش پر از غم است ظاهرش را شاد نشان میدهد که کسی از دل پر دردش نفهمد واز غمش کم کند..
این دل خدایی دارد شما و اعمالتان را به او واگذار میکند....
همسر گلم امروز قشنگترین هدیه رو بهم داد.
دو شاخه گل زیبا
درسته که گلها از باغچۀ حیاط چیده شده بود ولی به هر حال همین که به فکرم بود برام کلی ارزش داشت..
خدا نکنه از خانومایی باشیم که آقا با هزار ان امید وعشق براش گل خریده تازه طفلکی کلی پولشو داده اونوقت خانوم بخواد بزنه تو ذوقش میگه
اِ...باغچۀ همسایمون چه گلای قشنگی داره
خوشتون میاد آقاتون بزنه تو ذوقتون,خب اگه خوشتون میاد بکنین این کارارو
از ما گفتن بود اونم آدمه مطمئنا اگه خیلی آدمه صبوری هم باشه یه جا تلافیشو سرتون درمیاره
آمادگیشو داشته باشین
شمایی که حرص در میارین
همسر محترم بنده یه چند روزی بدجور رفته بود تو بحر خوندن..
منم کلی ذوق میکردم که ایشون اهل مطالعه شده..
مهم نبود که چی میخونه
مهم این بود که بلاخره از یه جایی مطالعه رو شروع کرد..
همیشه پیشرفتهای بزرگ از کارای کوچیک شروع میشه.
از دیروز دفترچه بیمهای که تعویض کردم وسط خونه گذاشتم..
چون همسرم یه ده باری اونو خونده.
منم از این همه علاقه به مطالعه لذت میبرم که نگو.
دفترچه الان چند روزی هست که کنارشه و هر وقت میشینه اونجا یه نگاهی اون تو میندازه
نمیدونم اون تو چی براش اینقد جالبه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!