هیبت ویس
هیبت ویس

هیبت ویس

عاشق که باشی


 وقتی  با دستام لمسشون کردم بیشتر از همیشه فهمیدم که چقدر تو  این مدت بدون اونا  بم سخت گذشت..


 وقتی عاشق ی  چیزی باشی 


 حاضری به خاطرش تمام خستگیا تو یادت بره و اونقدر بری تا بهش برسی


مثل  عشقی که بین من و  یارِ مهربانم هست


لمس کتابا تو قفسه کتابخونه حالمو خیلی عوض کرد 

دیروز با وجود تموم خستگیام حاضر شدم فرسنگها برم تا بهش برسم..


 همیشه چند تا کتاب تو قفسه کتاب خونه انتظارمو میکشن که برم و بخونمشون 

 اما با وضعیتی که  داشتم نمیشد زود به زود برم کتابخونه


 اما  از این به بعدمی خوام زود به زود به یار مهربانم سر بزنم