هیبت ویس
هیبت ویس

هیبت ویس

گاهی باید خودتو این شکلی بغل کنی و بری

گاهی باید خودتو برداری و ببری 


شاید این سوال براتون پیش بیاد آخه چطوری؟مگه میشه آدم خودشو برداره ببره ؟


آره میشه ..گاهی مث همین پرتقال باید خودتو این شکلی بغل کنی و بری ..



حالا کجا؟ نمیدونم...!!! هر جا که دوس داری و راحتی و احساس آرامش داری و احساس میکنی خوشحالی .. آره باید ی وقتایی بریم تا برسیم 


اگه نریم هیچ وقت نمی رسیم اینو مطمئن باش 


از فرمایشات ویس...


فقط حواست باشه چشاتو نبندی و نری ی وقت دیدی افتادی تو چاله یا چاه خوب چشاتو باز کن و به قول معروف چار چشی برو مث  این 


اصن از این لوس بازیا خوشم نمیاد

رفتم سراغ کتابم.. همین که بازش کردم   بخونم با صحنه ایی روبرو شدم که خندم گرفت و سریع از این شاهکار خود عکس گرفتم..


اینم شاهکار ویس.






این شاهکاردیشب اتفاق افتاد که خیلی خوابم میومد و  نشانگری هم دم دس نبود  چشمم خورد به این هسته که معلوم نبود گردش روزگار اونو چطور و چگونه جلوی دستم قرار داده بود برش داشتم و فی الفور گذاشتم لای کتاب و امروز وقتی دیدمش به این کارم کلی خندیدم..


تا حالا سابقه داشته کنترل-کتاب-کاغذ و خیلی چیزای دیگر  نشونه بذارم ولی هسته اولین بار بود 


از فرمایشات ویس:«تا وقتی که کلی چیز میز هس که بذارین لای کتاب چه نیازیه که نشانگر بذاریم»


 اصن از این لوس بازیا خوشم نمیاد