هیبت ویس
هیبت ویس

هیبت ویس

شروع خوب


امشب ی نم نم بارونی اومد( یعنی اولش خیلی شدید می بارید بعد تبدیل به نم نم شد ) منم که عاشق هوای بارونیم عاشق اینم که برم زیر بارون نفس بکشم و ریه هامو پر کنم از هوای بهاری ...حیف زود بند اومد ولی بازم خدارو شکر بخاطر  بارون قشنگش


  حسابی چسبید ...مث اینکه  بارش بارون منو به حرف آورد شروع خوبی بود

عاشقانه ترین عکس سال....

در جستجوهای اخیر خود به کشف تازه ای دست یافتم که مشتاقانه آنرا در اختیارتان قرار میدهم باشد که از این کشف ویس راضی و خشنود شوید  و مرا و عکاس را  و همه ی دست اندرکاران این مجموعه را از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید..مرا چون  وقت گذاشته و به جستجو پرداخته و چنین عکسی را کشفیده و در اختیار شما قرار داده ام تا شما با دیدگان مبارکتان دیدن فرمایید و بر بنده  درود و هزاران درود فرستید..

خخخخ  خب لطفا عکسو ببینید ...


عشق و عاشقی


ی سوال که با خوند ن پست آقا علیرضا به ذهنم رسید اینه که اگه عاشقایی مث ویس و رامین - لیلی و مجنون- خسرو /فرهاد و شیرین....


به هم می رسیدن عشقشون همینطور باقی میموند یا بیشتر میشد ؟

و یا مث بچه‌های امروزی البته بعضیاشون که هر ساعت و هر دقیقه عاشق میشن اونم با  ی نگاه ..عاشق میشن با چت کردن و عاشق میشن ی جورایی که فکرشم نمیشه کرد..ولی خب اونا عاشق میشن..!!!.حالا وقتی  با مخالفتهای بزرگترا شون بلاخره ازدواج میکنن و وارد زندگیه مشترک میشن به چن ماه نرسیده بحث جدایی و طلاق میاد وسط و میگن


غلط کردم که دل دست تو دادم به دست تو دلم را هدیه دادم 


غلط کردم که عاشق بر تو بودم به چوب عاشقی باید سوزم


اصن انگار اینا نبودن که تا چن وقت پیش واسه هم میخوندند 


صدایم کن صدایت دلنواز است به گوش من ترنمهای ناز است


 صدایم کن که بر دل مینشیند صدایت نغمه های دلنواز است


هیچی دیگه جدا میشن و دوباره روز از نو روزی از نو عاشق یکی دیگه و دوباره با  صدایم کنها  شروع و با غلط کردمها تموم میشه هنوز معنی عشق رو نفهمیده نمیتونین بگین عاشقم...زمانی میتونین ادعای عاشقی کنین که ی مدت از دوست داشتنها و علایقت بگذره و تو سختیها کنار هم بمونین و با گذشت سالیان سال مث روزای اول آشنایی و حتی خیلی بیشتر از اونوقتا به هم علاقمند باشین ..اونوقت میگیم عاشقم من..


تو این روزای عزیز عشق فقط عشق حسین(ع)


عاشق باشید و عاشقانه زندگی کنید 


در عشق ,هوس راه ندارد


بین عشق و هوس فرق بسیار است




من عاشقی آواره‌ام

سیراب عشقم کن غزل تنهایِ تنها مانده‌ام


در وادیِ دشتِ جنون من بی‌سرو پا مانده‌ام


تو لایق عشقِ منی ای ماه تابانم ولی


من بی‌صدایِ ربنا در کوچه‌ها جا مانده‌ام


سرگشته عشقِ توام من ای غزل دیوانه‌ام


لبریز احساسم ولی من بی‌تو تنها مانده‌ام


تو عشرتِ شبهای من من عاشقی آواره‌ام


بر سرسرای قلبِ تو من ای غزل جا مانده‌ام