هیبت ویس
هیبت ویس

هیبت ویس

علت چاقی کشف شد

محققین دلایل چاقی راکشف کردند:

.

بخور حیفه/ بخور مفته یا به عبارتی مفت باشه کوفت باشه بخور

/ بخور دیگه گیرت نمیاد

بخور همین یه امشبه از فردا نخور

بخور مگه سالی چن بار تولده

بخور عیده/ بخور عروسیه

بخور جشنه/ بخور شیرینی نامزدیه

بخور شیرینی زایمانه/ بخور می خوای درس بخونی

بخور دیگه اومدیم بیرون خوش بگذرونیم

بخور اومدی مهمونی، تو خونه خودت نخور


***دم محققین گرم با این کشفیات روی من و کشفیات ویسو کم کردن به مولا

کُشتمش

از دیشب تا حالا عذاب وجدا ن گرفتم بدجور..


کُشتمش.....!!


چطور خودمو ببخشم..


آخه اون بی‌گناه بود.


به خاطر جرمی که مرتکب نشده بود کشتمش..


کنار آینه نشسته بود داشت زندگیشومیکردآ...


از اونجایی که  هیچ خونی نداشت فهمیدم که یه موجود بی گناه رو به جای خطا کار قصاص کردم ..


دیگه فریاد و احساس ندامت که اون بی گناه بود چرا کشتمش هیچ فایده‌ای نداشت..


..اگه خشممو کنترل میکردم هیچ وقت یه موجود بی‌گناه از بین نمی‌رفت


از همه بدتر اینکه در نهایت نازنی(یه چیزی تو مایه‌های نامردی) از پشت با ضربه دست ویس به هلاکت رسید.


پشه رو میگم..


حالا بماند که چقد منظره‌ی پشه کشته شده رو انگشتم چندش آور بود


ایــــــــــــــــــــــــــــش




اگه خانومید بگید آقا و بالعکس

.........می‌ره رستوران گارسون منو رو براش میاره و میگه چی میل دارید.


........با جدیت تمام میگه بام دیریت جعفری می‌خوام.


گارسون بش میگه .......اون با مدیریت جعفری نوشته.


همون جا گارسون  از خنده میمیره


مدیر رستوران استعفا میده


سه نفر در جا می‌میرن


همسرشم خودشو از بالای ساختمون می‌ندازه پایین.






جای خالی را به دلخواه پر کنید اگه خانومید بگین آقا


 و بالعکس



قطع شدن یارانه

رفته یه گوشه داره آه می‌کشه........................ 


میگم چرا آه می‌کشی مگه کشتیات غرق شدن؟


میگه کاش کشتیام غرق میشد


میگم ای بابا تو که منو کُشتی بگو ببینم چی شده


-می‌خواستی چی بشه


به بابام میگم اگه من مردم چی کار می‌کنی؟


میگه بی سروصدا تو باغچه خاکت می‌کنم تا یارانت قطع نشه


من‌و میگی...موندم بخندم یا گریه کنم شما بودید چی کار می‌کردید؟





زنم بهم گفت 5 دقیقه دیگه آماده میشم!



بیچاره


ولی خدایی خانوما ممکنه پنج دقیقشون بشه ده-پانزده فوقش بیست دقیقه ولی دیگه نه اینقد که مردش بیرون قندیل ببنده


همسر گلم معتقد بود که دیر حاضر میشم رو همین اصل وقتی میخوایم بریم جایی بنده یه ساعت زودتر دست به کار میشم و ایشون که فکر میکنه زود حاضر میشه دقیقه نود تازه ساعت حرکت لباس می‌پوشه و من طفلک باید واستمو نظاره گر ایشون باشم میدونم با خوندن ماجرای آماده شدن من وهمسرم شمام مث خودم یاد داستان خرگوش و لاک پشت افتادین 


بله یه همچی جریانی داریم ما