هیبت ویس
هیبت ویس

هیبت ویس

چیز

ی وقتا پیش میاد که ی چیزیو لازم نداریم میندازیمش دور..بعد از ی مدتی می بینی چقد نیازه به اون چیز میری برش داری میبینی نیس دنبالش میگردی به امید اینکه پیداش کنی چن روز درگیر جستجویی و بعد یهویی  ی جرقه ای به ذهن مبارکت خطور میکنه که ای دل غافل اونو که انداختی دور 

ی چیز دیگه

ی وقتایم ی چیزی همیشه جلو چشت  و زمانی که بش نیاز داری میبینی نیس..حالا این ورو بگرد اونور بگرد پیداش نمیکنی از خیرش میگذری دیگه هیچ نیازی به اون چیز نداری ..یهویی میبینی جلوی چشات ظاهر شد در صورتیکه شونصد بار اونجا رو گشتیا

و آخرین چیز

یادش به خیر ی همکلاسی داشتیم که تکه کلامش چیز بود وقتی میرفت کنفرانس میداد منو دوستم چیزاشو میشمردیم یعنی دیگه خودمون کم آوردیم ولی اون از چیز گفتن کم نیاورد