هیبت ویس
هیبت ویس

هیبت ویس

خانم راز دار

آدمی مفلس وبیچاره ودرویش,


شبی جانب کاشانه خویش آمدورخسار بچه خویش ببوسید


وبخندیدوزنش دید که او خرم وخوشحالتراست از همه شبهای دگر,


سخت در اندیشه فرو رفت وبه خود گفت که:این عیش وخوشی بی سببی نیست

ادامه مطلب ...